حضرت مهدى (ع) در شب نيمه شعبان سال 255 در سر من راى و در روزگار خلافت معتمد ديده به جهان گشود. شيخ مفيد گويد: پدرش امام حسن عسكرى (ع)، جز وى فرزندى نه آشكارا و نه پنهانى بر جاى نگذارد و او را نيز در پنهان و خفا نگهدارى فرمود. سن امام مهدى (ع)، به هنگام وفات پدرش پنج سال بود و در همان سنين اندك، خداوند حكمت و قضاوت به او عنايت فرموده بود و او را نشانهاى براى جهانيان قرار داده بود. به وى حكمت عنايت كرد چنان كه به يحيى (ع) در كودكى حكمت داد و هم چنان كه عيسى بن مريم (ع) را در گهواره به نبوت منصوب كرد او را نيز در كودكى به مقام امامت نصب كرد. عمر وى تا امروز (زمان نگارش اين كتاب) كه آخر ماه صفر از سال 1345 هجرى است، 1089 سال و شش ماه و پانزده روز مىباشد .
درباره ویژگیهایى اخلاقى و رفتارى امام مهدي (ع)، آنچه از مجموع اخبار و روایاتى که بعدا خواهیم آورد و نیز روایات دیگرى که عموم مسلمانان آنها را نقل کردهاند، به دست مىآید این است که وى از نظر خوى و سیرت به رسول خدا (ص) ماننده است. وى از اهل بیت پیامبر و همنام آن حضرت است. خداوند کار او را در شبى سامان مىدهد در حالى که بر سرش ابرى است. در آن شب فرشتهاى بانگ مىزند که این مهدى خلیفه خداست از او پیروى کنید . پس مردم به او اعتراف مىکنند و دوستىاش را خریدار مىشوند. خداوند وى را به سه هزار تن از فرشتگان یارى مىدهد که در رأس آنان جبرئیل و در آخر آنان میکائیل جاى دارند. شمار یارانش به تعداد سپاهیان جنگ بدر است. اصحاب کهف نیز جزو یاران و انصار آن حضرتاند . او با شمشیر خروج مىکند و شرق و غرب زمین را مالک مىشود. پس زمین را از عدل و داد پرخواهد کرد چنان که پیش از وى با ظلم و ستم پر شده بود. اسلام را آشکار مىکند و ساکنان آسمان و زمین از وى خرسند خواهند شد. نیکبختترین مردم نسبت به او کوفیاناند. زمین در روزگار او پرنعمت و پر محصول شود و گنجهاى نهانى خود را آشکار مىسازد. مال و ثروت را فراوان پخش مىکند و آن را حساب و کتاب نمىکند. عیسى بن مریم پشت سر او نماز مىگزارد و وى را بر کشتن دجال در باب لد، یارى مىدهد. در سالهاى فرد، یک، سه، پنج، هفت و نه خروج مىکند. و در طى شش یا هفت یا هشت یا نه سال به اندازه ده سال حکومت مىکند. تابوت سکینه را از غار انطاکیه و اسفار تورات را از کوهى در شام بیرون مىآورد. از دین آنچه را که بر خود دین قرار داده آشکار مىکند چنان که اگر رسول خدا (ص) خود مىبود بدان حکم مىداد. شیخ محى الدین بن عربى گوید: دشمنان مهدى (ع) فقهاى مقلدى هستند که از ترس شمشیر آن حضرت و به طمع آنچه نزد اوست، تحت فرمان وى در آمدهاند.
درباره لباس آن حضرت (ع) نیز در برخى از روایات آمده است که آن حضرت هنگام خروج دو عباى قطوانى در بر دارد.
در آخرالزمان هر چند مردم براى روى كارآمدن دولتى قدرتمند و در عین حال پشتیبان ستمدیدگان، لحظه شمارى مىكنند، ولى به بسیارى از دولتهایى كه روى كار مىآیند، خوشبین نیستند و سخن هر حزب و گروهى را نمىپذیرند و اصولاً كسى را قادر نمىدانند كه بتواند نظم را به جامعه جهانى بازگرداند و دنیاى پرآشوب را سامانبخشد.
از این رو، مدّعى بازگشت نظم به جامعه و گسترش امنیّت در جهان، باید داراى توانى فوق توان دیگر انسانها باشد و اثبات این مطلب نیاز به نشان دادن كرامات و كارهاى خارق العاده دارد و شاید براى این است كه حضرت مهدى(عج) در آغاز ظهور، دست به یك سلسله كرامات و معجزات مىزند؛ به پرنده در حال پرواز اشاره مىكند و او فوراً فرودمىآید و در دست حضرت قرار مىگیرد. چوب خشك را در زمین بایر فرومىبرد و آن چوب بىدرنگ سبز مىشود و شاخ و برگ مىدهد.
با این كارها به مردم ثابت مىشود كه سرو كار آنان با شخصیتى است كه آسمان و زمین به امر خداوند در اختیار و تحت فرمان اوست. این كرامات نویدى براى مردمى است كه سالها و بلكه قرنها خود را زیر فشار و قهر آسمان و زمین مىدیدند. مردمى كه از بالاى سر، مورد تهاجم هواپیماها و موشكها قرار گرفته، میلیونها قربانى دادهاند و قدرتى را نمىیافتند كه مانع آن همه تجاوزات گردد؛ ولى اینك خود را در برابر شخصیتى مىبینند كه آسمان و زمین و آن چه در آنهاست در اختیار اویند.
مردمى كه تا دیروز، چنان در قحطى به سر مىبردند كه حتى براى تهیه نیازهاى اوّلیه زندگى، رنجها و مشكلاتى را متحمّل مىشدند و در اثر خشكسالى و كمبود زراعت، در محاصره اقتصادى شدیدى قرار گرفته بودند، امروز در برابر شخصیتى قرار گرفتهاند كه با اشارهاى زمین را سبز و خرّم مىكند و آب و باران را جارى مىسازد.
مردمى كه دچار بیمارىهاى بىدرمان شدهاند، با كسى رو به رو مىشوند كه حتى بیمارىهاى غیر قابل درمان را نیز علاج مىكند و مردگان را زندگى مىبخشد. اینها معجزات و كراماتى هستند كه حكایت از توانایى، صداقت و حق بودن گفتههاى این رهبر آسمانى دارد. كوتاه سخن آن كه جهانیان باور مىكنند كه این نوید دهنده با هیچ یك از مدّعیان پیشین شباهتى ندارد و او همان رهایى بخش واقعى و ذخیره الهى و مهدى موعود است.
كرامات حضرت مهدى(عج) گاهى براى رزمندگانش روى مىدهد كه بر ایمانشان مىافزاید و اعتقادشان را استوارتر مىگرداند و گاه براى دشمنان و یا تردید كنندگان است كه سبب ایمان و اعتقاد آنان به حضرت مىشود.
اینك به بخشى از آن معجزات و كرامات اشاره مىكنیم:
1. سخن گفتن پرنده
امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: « حضرت مهدى(عج) در مسیر حركت خود به یكى از سادات حسنى كه دوزاده هزار نفر رزمنده را به همراه دارد، برخورد مىكند؛ حسنى در مقام احتجاج برمىآید و خود را سزاوارتر به رهبرى مىداند. حضرت در پاسخ او مىگوید: «من مهدى هستم». حسنى مىپرسد: آیا دلیل و نشانهاى دارى تا با تو بیعت كنم؟ حضرت به پرندهاى كه در آسمان در حال پرواز است، اشاره مىكند و آن پرنده فرود مىآید و در دستان حضرت قرار مىگیرد. آنگاه به قدرت خداوند لب به سخن مىگشاید و بر امامت حضرت مهدى(عج) گواهى مىدهد.
براى اطمینان بیشتر سیّد حسنى، امام(ع) چوب خشكى را به زمین فرو مىبرد؛ آن چوب سبز مىشود و شاخ و برگ مىدهد. بار دیگر، پاره سنگى را از زمین بر مىدارد و با یك فشار آن را خرد كرده، همانند خمیر نرم مىكند.
سیّد حسنى با دیدن آن كرامات به حضرت ایمان مىآورد. خود و همه نیروهایش تسلیم امام(ع) مىشوند و حضرت او را به عنوان فرمانده نیروى خط مقدّم مىگمارد».(1)
2. جوشش آب و آذوقه از زمین
امام صادق(ع) مىفرماید: «هنگامى كه امام(ع) در شهر مكه ظهور مىكند و قصد حركت به كوفه را دارد، به نیروهایش اعلام مىكند كه كسى آب و غذا و توشه راه با خود برندارد. حضرت(ع) سنگ موسى(ع) را كه به وسیله آن دوازده چشمه آب زلال از زمین جوشاند، همراه دارد. در مسیر راه هر جا توقف مىكنند، آن سنگ را نصب مىكند و از زمین چشمههاى آب مىجوشد. هر كس گرسنه باشد با نوشیدن آن سیر مىگردد و هر كس تشنه باشد، سیراب مىشود.
تهیه آذوقه و آب بین راه سپاهیان به همین ترتیب است تا هنگامى كه به شهر نجف برسند؛ در آنجا با نصب آن سنگ، براى همیشه از زمین آب و شیر مىجوشد كه گرسنه و تشنهاى را سیر مىكند».(2)
امام باقر(ع) مىفرماید: «هنگامى كه حضرت قائم(ع) ظهور مىكند، پرچم پیامبر(ص) و انگشتر سلیمان و سنگ و عصاى موسى همراه او خواهد بود. پس به امر حضرت در بین سپاهیان اعلام مىشود كه كسى زاد و توشه براى خود و علوفه براى چهارپایان بر ندارد. برخى از همراهان مىگویند: او مىخواهد ما را به هلاكت بیندازد و مركبهاى مان را از گرسنگى و تشنگى نابود كند. اصحاب با حضرت حركت مىكنند. به اوّلین جایى كه مىرسند، حضرت سنگ را بر زمین مىكوبد و آب و غذا براى نیروها و علوفه براى حیوانات بیرون مىآید و از آن استفاده مىكنند تا به شهر نجف مىرسند».(3)
3. طىّ الارض و نداشتن سایه
امام رضا(ع) مىفرماید: «هنگامى كه حضرت مهدى(عج) ظهور مىكند، زمین از نور خداوند روشن مىشود و زمین زیرپاى مهدى به سرعت حركت مىكند (و او با سرعت، مسیرها را مىپیماید) و اوست كه سایه نخواهد داشت».(4)
4. وسیله انتقال
امام باقر(ع) به شخصى بهنام سوره فرمود: «ذوالقرنین مخیّر گردید كه یكى از دوابرسخت و رام را برگزیند. او ابر رام برگزید و ابر سخت براى حضرت صاحب(ع) ذخیره شد».
سوره پرسید: ابر سخت چیست؟ حضرت فرمود: «ابرهایى كه در آن رعد و برق و آذرخش و صاعقه باشد. هرگاه ابرى چنین بود، صاحب شما بر آن سوار است. بىشك او سوار بر ابر مىشود و با آن به سوى آسمان بالا مىرود و آسمانها و زمینهاى هفت گانه را مىپیماید؛ همان زمینهایى كه پنج عدد آن مسكونى و دو تاى دیگر ویران است».(5)
امام صادق(ع) مىفرماید: «خداوند، ذوالقرنین را در انتخاب بین دو ابر سخت و رام مخیّر كرد. او ابر رام را برگزید و آن ابرى است كه در آن رعد و برق وجود نداشت و اگر ابر سخت را برمى گزید، اجازه استفاده از آن را نداشت؛ زیرا خداوند، ابر سخت را براى حضرت قائم(عج) ذخیره كرده است».(6)
5. كُندى حركت زمان
امام باقر(ع) مىفرماید: «چون امام زمان(ع) ظهور كند، به سوى كوفه حركت مىنماید. در آنجا هفت سال حكومت مىكند كه هر سال آن برابر ده سال از سالیان شماست. پس از آن، خداوند هر چه اراده كند، انجام مىدهد». گفته شد چگونه سالها طولانى مىشود؟ امام فرمود: «خداوند به منظومه (و فرشته اداره كننده آن) دستور مىدهد كه از سرعت خود بكاهد. از این رو، روزها و سالها طولانى مىشود».
گفته شد: مىگویند اگر كمترین تغییرى در حركت آنها پدید آید، آنها به هم مىریزند و فاسد مىشوند. امام فرمود: «این سخن افراد مادّى گرا و كافر به خداست؛ ولى مسلمانان (كه عقیده به خداوند گرداننده آنها دارند) چنین سخنى را نمىتوانند بگویند».(7)
6. قدرت تكبیر
كعب درباره گشودن شهر قسطنطنیه به دست مهدى(عج) مىگوید: حضرت، پرچم را به زمین فرو مىبرد و به سوى آب مىرود تا براى نماز صبح وضو بگیرد؛ آب از حضرت دور مىشود. امام(ع) پرچم را بر مىدارد و به دنبال آب حركت مىكند تا آن كه از آن ناحیه مىگذرد. آنگاه پرچم را در زمین فرو مىبرد و سپاهیان را فرا مىخواند و مىفرماید: «اىمردم! خداوند دریا را براى شما شكافت؛ همچنانكه آن را براى بنى اسرائیل شكافت». پس سپاهیان از دریا مىگذرند و رو به روى شهر قسطنطنیه قرار مىگیرند. سپاهیان نداى تكبیر سر مىدهند و دیوارهاى شهر به لرزه درمىآید.
بار دیگر تكبیر مىگویند و دوباره دیوارها مىلرزد. بار سوم كه صدا به تكبیر بلند مىكنند، دیوارهایى كه میان دوازده بُرج مراقبت هستند، فرو مىریزند.(8)
رسول خدا(ص) مىفرماید: «... حضرت مهدى(عج) جلوى قسطنطنیه فرود مىآید. در آن روزگار، آن دژ، هفت دیوار دارد. حضرت هفت تكبیر مىگوید و دیوارها فرو مىریزد و با كشتن تعداد بسیارى از رومیان، آنجا به تصرف حضرت مهدى(عج) در مىآید و گروهى نیز به اسلام رو مىآورند».(9)
امیرمؤمنان(ع) در این زمینه مىفرماید: «... سپس حضرت مهدى و یارانش به حركت خود ادامه مىدهند و بر هیچ دژى از دژهاى رومیان نمىگذرند، مگر آن كه با گفتن «لا إله إلّا اللَّه» دیوارهاى آن فرو مىریزد تا آن كه در نزدیكى شهر قسطنطنیه فرود مىآیند. در آن جا چند تكبیر مىگویند و ناگهان خلیجى كه در مجاورت آن شهر است، خشك مىشود و آبهایش در زمین فرو مىرود و دیوارهاى شهر نیز فرو مىریزد. از آنجا به سوى شهر رومیه حركت مىكنند و چون به آنجا مىرسند، مسلمانان سه تكبیر مىگویند و شهر چون رمل و شن نرم - كه در برابر تند بادها قرار گرفته باشد - از هم مىپاشد».(10)
نیز آن حضرت مىفرماید: «... مهدى(عج) به پیش روى خود ادامه مىدهد تا این كه به یكى از شهرهاى مشرف به دریا مىرسد. لشكریان حضرت تكبیر سر مىدهند و در پى آن دیوارهاى شهر از هم گسیخته شده، فرو مىریزند».(11)
7. عبور از آب
امام صادق(ع) مىفرماید: «پدرم فرمود: هنگامى كه حضرت قائم قیام كند ... سپاهیانى را به شهر قسطنطنیه مىفرستد. آنگاه كه به خلیج برسند، جملهاى بر روى پاهاى خود مىنویسند و از روى آب مىگذرند. رومیان چون این معجزه و عظمت را مىبینند، بهیكدیگر مىگویند: وقتى سپاهیان امام زمان اینچنین باشند، خود حضرت چگونه خواهد بود! از این رو، درها را بر روى آنان مىگشایند و سپاهیان حضرت وارد شهر شده، در آنجا فرمانروایى مىكنند».(12)
8. شفاى بیماران
امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: «... حضرت مهدى(عج) پرچمها را به اهتزاز درمى آورد و معجزات خود را آشكار مىكند و به اذن خداوند چیزهایى را از نیستى بهوجود مىآورد. بیماران دچار پیسى و خوره را شفا مىدهد و مردگان را زنده، و زندگانرا مىمیراند».(13)
9. عصاى موسى در دست
امام باقر(ع) مىفرماید: «عصاى موسى متعلّق به آدم بوده است كه به شعیب (پیامبر) رسیده و پس از او به موسى بن عمران داده شده است. آن عصا نزد ماست و به تازگى كه من آن را دیدم، هنوز سبز بود؛ مانند روزى كه از درخت جدایش كردند. چون از آن عصا سؤال شود، سخن مىگوید و آن براى قائم ما آماده است و آن چه موسى با آن كرد، حضرت قائم نیز با آن انجام مىدهد و هر چه بدان عصا دستور داده شود، انجام مىدهد و هرجا افكنده شود، جادوها را مىبلعد».(14)
10. نداى ابر
امام صادق(ع) مىفرماید: «... حضرت مهدى(عج) در آخر الزمان ظهور مىكند. بر سر آن حضرت ابرى در حركت است و هرجا برود، آن ابر نیز مىرود تا حضرت را از تابش خورشید حفظ كند و با صدایى رسا و آشكار، ندا مىدهد، این مهدى است».(15)
سرانجام طبق فرموده امام صادق(ع): «هیچ معجزهاى از معجزات پیامبران و اوصیا نمىماند، مگر آن كه خداوند عزّوجلّ آن را به دست قائم ما انجام مىدهد تا حجّت بر دشمنان تمام گردد».(16)
علائم ظهور به دو دسته كلی تقسیم میشوند: علائم حتمی و علائم غیر حتمی.
فضیل بن یسار از امام باقر(ع) روایت كرده كه فرمودند:" نشانههای ظهور دو دسته است: یكی نشانههای غیرحتمی و دیگر نشانههای حتمی؛ خروج سفیانی از نشانههای حتمی است كه راهی جز آن نیست."
(1) منظور از علائم حتمی آن است كه تقدیر قطعی خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست؛ و مقصود از علائم غیر حتمی آن است كه وقوع آن ممكن است مشمول بداء گردد، چرا كه وقوع آن مشروط به شروطی است كه اگر آن شروط تحقق یابد آن علائم واقع می شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نیز تحقق نمییابند. و تنها احتمال وقوع آنها می رود، و قطعی نیستند.
علائم غیر حتمی بسیارند. در اینجا روایت مفصلی از امام صادق (ع) را ذکر می نماییم كه تعداد بسیاری از علائم غیرحتمی را برشمرده است. این روایت را با تغییرات اندكی از كتاب "یكصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)" نوشته علیرضا رجالی تهرانی نقل می كنیم. شایان ذکر است که با مطالعه این روایت در می یابیم که شباهت های زیادی با شرائط زمان ما دارد.
در این روایت، امام صادق (ع) به یكی از یاران خود فرمودند: هر گاه دیدی كه حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن به وجود آمده است؛ و دیدی دین خدا، عملاً، تو خالی شده، همانند ظرفی كه آن را واژگون سازند! و همچنین هرگاه دیدی كه اهل باطن بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛ و كارهای بد آشكار شده و از آن نهی نمیشود، و بد كاران بازخواست نمیشوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا میكنند. و هنگامی كه دیدی افراد با ایمان سكوت كرده، و سخنشان را نمیپذیرند؛ و دیدی كه شخص بدكار دروغ گوید، و كسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیكند؛ و دیدی كه بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛ و قطع رحم می شود.
و وقتی دیدی كه بد كار را ستایش كنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛و دیدی كه نوجوانان پسر همان كنند كه زنان كنند [ یعنی به مانند آنان خود را زینت می كنند]؛ و زنان با زنان ازدواج كنند. و هنگامی كه دیدی انسان ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میكنند و كسی مانع آنها نمیشود؛ و دیدی كه افراد با دیدن كار و تلاش مؤمنانه [ از آن تعجب می كنند] و به خدا پناه میبرند. و دیدی كه مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود؛ و همسایه همسایه خود را اذیت میكند و از آن جلوگیری نشود؛ و دیدی كه كافران از صعوبت زندگی مؤمن، شاد می شوند؛ و دیدی مردم شراب را آشكار می آشامند، و برای نوشیدن آن كنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند؛ و كسی كه امر به معروف میكند خوار و ذلیل است.
و همچنین هنگامی كه دیدی آدم بدكار در چیزی مورد ستایش است كه خداوند آن را دوست ندارد؛ و دیدی كه اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نیك بسته و راه بد باز است؛ و دیدی كه انسان ها به زبان میگویند، ولی عمل نمیكنند. و وقتی دیدی خانه كعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛ و مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشكار شود؛ و مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد كنند.و دیدی كه حلال حرام، و حرام حلال می شود؛ و دین بر اساس میل اشخاص معنی می شود، و كتاب خدا و احكام آن تعطیل می گردد؛ وجرأت بر گناه آشكار شود، و دیگر كسی برای انجام آن منتظر تاریكی شب نگردد.و آنگاه كه دیدی مؤمن نتواند نهی از منكر كند مگر در قلبش؛و ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به كافران نزدیك شوند و از نیكوكاران دور شوند؛و والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛ و پست های مهم والیان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی . و آن زمان كه دیدی مردم را به تهمت و یا سوء ظن بكشند؛ و هنگامی كه زن بر شوهر خود مسلط شود و كارهایی كه مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد. و همچنین آنگاه كه دیدی سوگند های دروغ به خدا بسیار گردد؛ و آشكارا قماربازی شود؛ و مشروبات الكلی به طور آشكار بدون مانع خرید و فروش میشود. و وقتی دیدی كه مردم محترم توسط حاكمان ظالم خوار شوند؛ و نزدیك ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند كه به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت (ع)، ستایش شوند؛ و هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهی اش را قبول نمیكنند. و آنگاه كه دیدی مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت می كنند؛ و شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل برایشان آسان است؛ و دیدی كه همسایه از ترس زبان همسایه به او احترام میكند. و وقتی دیدی حدود الهی تعطیل شود، و طبق هوا و هوس عمل گردد؛ و دیدی كه مسجدها طلا كاری (زینت داده) شود؛ و دیدی كه راستگوترین مردم نزد آنها مفتری و دروغگو است. هنگامی كه دیدی بدكاری آشكار شده، و برای سخن چینی كوشش میشود؛ و ستم و تجاوز شایع شده است؛ و غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت دهند. وقتی دیدی حج و جهاد برای خدا نیست؛ و سلطان به خاطر كافر، شخص مؤمن را خوار كند؛ و خرابی بیشتر از آبادی است؛ و معاش انسان از كم فروشی به دست میآید؛ و خون ریزی آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنیایش ریاست میكند. و هنگامی كه دیدی مردم نماز را سبك شمارند؛ و انسان ثروت زیادی جمع كرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زكاتش را نداده است؛ و قبر مردهها را بشكافند و آنها را اذیت كنند؛ و هرج و مرج بسیار شود؛ و مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال صبح می كند، و هیچ اهمیتی به آیین مردم ندهد. آنگاه كه با حیوانات آمیزش شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) میرود و وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد؛ [ یعنی لباسش را دزدیده اند]. هنگامی كه دیدی حیوانات همدیگر را بدرند؛ و دل های مردم سخت، و دیدگانشان خشك، و یاد خدا برایشان گران است؛ و بر سر كسب های حرام آشكارا رقابت میكنند؛ و دیدی كه نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛ و فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد، و مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود، و طالب حرام، ستایش و احترام میگردد. آنگاه كه در مكه و مدینه كارهایی میكنند كه خدا دوست ندارد، و كسی از آن جلو گیری نمیكند، و هیچ كس بین آنها و كارهای بدشان مانع نمیشود؛ و آلات موسیقی و لهو و لعب در مدینه و مكه آشكار گردد؛ و مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منكر كند، ولی دیگران او را از این كار برحذر میدارند. هنگامی كه دیدی مردم به همدیگر نگاه میكنند [ یعنی چشم همچشمی می كنند، یا معیارشان بر خوب و بد اعمال خدا نیست]، و از مردم بدكار پیروی نمایند؛ و راه نیك پیرو ندارد؛ و مرده را مسخره كنند و كسی برای او اندوهگین نشود؛ و دیدی كه سال به سال بدعت و بدی ها بیشتر شود؛ و مردم جز از سرمایه داران پیروی نكنند؛ و به فقیر چیزی را دهند كه برایش بخندند، ولی در راه غیرخدا ترحم می كنند. وقتی كه دیدی علائم آسمانی آشكار شود، و كسی از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حیوانات در انظار یكدیگر عمل خلاف عفت انجام می دهند و كسی از ترس مردم از آن جلو گیری نمیكند؛ و انسان در راه غیر خدا بسیار خرج كند، ولی در راه خدا از اندك هم مضایقه دارد. وآنگاه كه دیدی عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامی كه دیدی زن ها بر مسند حكومت بنشینند و هیچ كاری جز خواسته آنها پیش نرود، و دیدی پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرین كند و از مرگشان شاد شود؛ و دیدی كه اگر روزی بر مردی بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگی مانند بدكاری، كم فروشی، و زشتی انجام نداده ناراحت است. و وقتی دیدی قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتكار می كنند؛ و اموال خمس در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازی و شراب خواری شود، و به وسیله شراب بیمار را مداوا، و برای بهبودی، آن را تجویز كنند؛و دیدی كه مردم در امر به معروف و نهی از منكر و ترك دین بی تفاوت و یكسانند؛ و دیدی كه سر و صدای منافقان بر پا، اما صدای حق طلبان خاموش است؛ و دیدی كه برای اذان و نماز مزد میگیرند؛ و مسجدها پر است از كسانی كه از خدا نمی ترسند و غیبت هم می نمایند.هنگامی كه دیدی خورندگان اموال یتیم ستوده شوند؛ و قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت كنند؛ و استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛ و فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدكاران از خدا بی خبر قرار دهند؛ و دیدی كه بر روی منبرها از پرهیزكاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزكار نیستند. و بالاخره هنگامی كه دیدی صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و دیدی وقت نمازها را سبك بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شكم و شهوتشان است؛ و دنیا به آنها روی كرده است؛ و دیدی نشانههای برجسته حق ویران شده است؛[آن وقت آخرالزمان است] در این وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد.
(2)این بود روایت امام صادق (ع) كه به ذكر گوشهای از مفاسد جهان در آستانه قیام و انقلاب بزرگ حضرت مهدی (عج) فرا گیر خواهد شد.
و اما "علائم حتمی الوقوع" ظهور با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام، اندك است. در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند: « پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمی است: قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زكیه و شكافتن زمین و فرو رفتن عده ای در بیابان.»
(3)
همچنین امام صادق علیه السلام فرموده است: « وقوع ندا [ی آسمانی] از امور حتمی است؛ و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و كشته شدن نفس زكیه از امور حتمی است و كف دستی كه از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: « و نیز وحشتی در ماه رمضان است كه خفته را بیدار كند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون میآورد.»
(4)
امیرالمؤمنین (ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده كه فرمودند: « ده چیز است كه پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: فتنه سفیانی و دجال، واقعه دخان [دود]، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، رجعت عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی كه از مركز عدن شعله میكشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت میكند.»
(5)
امام محمد باقر(ع) فرموده است:« در كوفه، پرچم های سیاهی كه از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد.»
(6)
قابل ذکر است که وقوع این علائم مختص به یک منطقه و کشور نمی باشد بلکه مربوط به کل دنیا است. یعنی این علائم در کل جهان به وقوع می پیوندد
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ
ظهور امام زمان (عج) پنج نشانه حتمی دارد و آن عبارتست از: قیام یمنی، خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرورفتن سپاهی در یمن و کشته شدن نفس زکیه.
نـشانه های تخلف ناپذیر ظهور امام مهدی علیه السلام که بی هیچ تردیدی مقارن ظهور آن حضرت رخ خواهند داد و ارتباط گسست ناپذیری با آن دارند، پنج نشانه اند.
بـرخی از این پنج نشانه، اندکی پیش از ظهور و برخی چند ماه پس از آمدن آن گرامی و برخی اندکی پیش از قیام نجات بخش و جهانی آن حضرت ، پدیدار خواهند شد.
در ایـن مـورد، روایـات بـسـیـاری وارد شده است که با اندک تفاوت در ترتیب پیدایش این علایم و نشانه ها، آنها را نشان می دهد. نـخست، برخی از روایات را که این علایم پنجگانه را به صورت کوتاه ترسیم می کـنـد مـی آوریـم، آنگاه هر کدام از آن نشانه ها را با توضیحی که در روایات در مورد آن آمده و تفسیر مناسبی که به ذهن می رسد، ترسیم می نماییم.
امام صادق علیه السلام در این مورد فرمود: خـمـس قـبل قیام القائم علیه السلام : الیمانی و السفانی و المنادی ینادی من السماء و خسف بالبیداء و قتل النفس الزکیة .(1) پیش از قیام مهدی علیه السلام پنج رخداد بزرگ در پیش خواهد بود:
1 ـجنبش ترقی خواهانه مرد یمنی،2 ـ جنبش ارتجاعی سفیانی، 3 ـ ندای روح بخش آسمانی، 4 ـ فرو رفتن زمین، 5 ـ قتل نفس زکیه
امام در ادامه فرمود: قـبـل قـیـام القـائم خـمـس عـلامـات مـحـتـومـات : الیـمـانـی و السـفـیـانـی و الصـیـحـة و قتل النفس الزکیة و الخسف بالبیداء.(2) پیش از قیام قائم ، پنج علامت و نشانه مهم در پیش خواهد بود: جـنـبـش مـردم تـرقـی خـواه یـمـنـی، جـنـبـش ارتـجـاعـی سـفـیـانـی، نـدای آسـمـانـی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن زمین.
و نیز فرمود: النداء المحتوم و السفیانی من المحتوم و خسف البیداء من المحتوم و الیمانی من المحتوم و قتل الفنس الزکیه من المحتوم .(3) نـدای آسـمـانـی بـه هـنگامه قیام قائم ، جنبش ارتجاعی سفیانی ، جنبش مترقی مرد یمنی ، فرو رفتن زمین و دیگر، کشته شدن نفس زکیه ، این پنج نشانه ، از علایم قطعی ظهورند.
پی نوشت:
1- اکـمال الدین ، صدوق ، ج 2، ص 649، غیبت طوسی ، ص 267، با اندک تفاوت در ترتیب علائم پنجگانه و بحارالانوار، ج 52، ص 203.
2- اکمال الدین ، ج 2، ص 650 و بحار الانوار، ج 52، ص 204.
3- غیبت نعمانی ، ص 252 و 257، و بحارالانوار، ج 52، ص 233.
صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه “نیاید” چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه “بیاید” چه کنم ؟
.
.
روزی هزار بار دلت را شکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام